مقدمه
زمان شناسایی درآمد اگر دشوارترین مسئله حسابداری نباشد، بدون شک یکی از چالش برانگیزترین موضوعات آن است. وجود تنوع بسیار در روشهای بازاریابی و فروش محصولات و خدمات، ارائه رهنمودی مشخص برای تمامی حالات شناسایی درآمد را ناممکن کرده است. رعایت مفهوم دوره مالی و مبنای تعهدی هم، بر پیچیدگی و اهمیت زمان شناسایی درآمد افزوده است. در بسیاری از کشورهای دنیا، پاداش مدیران به درآمد شناسایی شده توسط واحد تجاری متبوعشان گره خورده است؛ برخی از مدلهای ارزشگذاری واحدهای تجاری، درآمد را به عنوان ورودی اصلی مدل در نظر میگیرند و سازمان مالیاتی نگاه ویژهای به بخش درآمدهای صورتهای مالی دارد. این موارد همگی بر جایگاه ویژه این عنصر صورتهای مالی نزد ذینفعان و استانداردگذاران دلالت دارد.
پروژه تدوین استاندارد بینالمللی شماره 15 (15#IFRS) در سال 2002 کلید خورد و بکارگیری آن از ابتدای سال 2018 برای واحدهایی که این استانداردها را رعایت میکنند، لازم الاجرا شده است و انتظار میرود با روندی که کمیته تدوین استانداردهای حسابداری ایران مبنی بر هماهنگی استانداردهای حسابداری ایران با استانداردهای مشابه بینالمللی دنبال میکند، بزودی در ایران نیز جایگزین استاندارد شماره 3 (درآمدهای عملیاتی) و استاندارد شماره 9 (حسابداری پیمانهای بلندمدت) و شاید استاندارد شماره 29 (ساخت املاک) شود. الزاماتی که IFRS#15 دنبال میکند، تغییرات مهمی در شناسایی درآمد شرکتها، بخصوص آنهایی که در صنایع ارتباطات، هوایی و اعطای حق امتیاز فعالیت میکنند، ایجاد خواهد کرد. (IASPlus,2020)
شناسایی درآمد و مدل تجاری شرکتها
برای تشخیص زمان درست شناسایی درآمد و اندازهگیری صحیح آن، برخورداری از درکِ مناسبِ مدل تجاری شرکتها توسط حسابداران، اهمیت بسزایی دارد. برای مثال، مسیری که برای شناسایی درآمد در شرکتهای تولیدی طی میشود متفاوت از مسیری خواهد بود که شرکتهای خدماتی میروند. به بیان دقیقتر، اگر آنچه که توسط واحد تجاری عرضه میشود، کالا باشد که یک دارایی مشهود است، میتوان زمان مشخصی برای انتقال مزایا و مخاطرات آن، جستجو کرد. (به شکل نرمال باید یک لحظه مشخص در زمان باشد، البته در مورد برخی کالاها مانند املاک، ممکن است چندین دوره به طول انجامد) در حالیکه، اگر واحد تجاری خدمت ارائه کند، مفهوم انتقال مالکیت، موضوعیت نخواهد داشت. موضوع زمانی پیچیده تر میشود که کالا و خدمات، هر دو در یک قرارداد ارائه شود. غیر از این مورد، حسابداران باید با درک عمیقِ اهداف مستتر در معاملات، بتوانند محتوای اقتصادی آنها را ارجح بر شکل قانونیشان قرار دهند تا گزارشهای مالی به شکل صادقانه بیان کننده رویدادی باشند که قصد دارند آن را به تصویر بکشند. برای نمونه، در قراردادهای فروش و خرید مجدد[1]، غالبا هدف غایی فروشنده تامین مالی است و تنها شکل ظاهری قرارداد فروش را دارد که نباید از اذهان دور بماند.
تعیین زمان شناسایی درآمد، مستلزم یافتن پاسخ مناسبی برای این دو پرسش است: فروشنده، چه عرضه میکند؟ و در قبال آن، چه دریافت میکند؟ استقلال طرفین معامله، حداقل بر پاسخ پرسش دوم تاثیر میگذارد. چرا که اگر معامله در شرایط عادی بازار رخ دهد، ارزش آنچه دریافت میشود باید با ارزش آنچه که واگذار میشود، برابر باشد؛ اما اگر طرفین معامله به یکدیگر وابستگیهایی داشته باشند، امکان دارد ملاحظات دیگری در این میان، مانند مالیات یا مدیریت سود، تاثیر گذار بوده باشد.
تا قبل از سال 2018، استاندارد بینالمللی شماره 18 (IAS#18) لازم الاجرا بود که از رویکرد عایدی[2] پیروی میکرد. این استاندارد مرجع بسیاری از کشورها برای تدوین استاندارد مرتبط با شناسایی درآمد بوده است[3] و غالبا از رویکرد سود و زیانی برای شناسایی درآمد، بهره میگرفته است. درحالیکه، استاندارد شماره 15 (درآمد ناشی از قرارداد با مشتریان) از رویکرد دارایی- بدهی[4] استفاده میکند. رویکردی که به رویکرد مبتنی بر قرارداد[5] هم شهرت دارد. (Kieso, et al.2019)
رویکرد عایدی
طبق این رویکرد، درآمد فروش کالا و هزینه های آن زمانی شناسایی میشود که تمام شروط زیر احراز شود:
- مزایا و مخاطرات دارایی به مشتری منتقل شده باشد و یا درآمد کسب شده باشد.
- فروشنده، کنترل موثری[6] بر دارایی فروخته شده نداشته باشد.
- درآمدها و هزینه های معامله به طور اتکاپذیری قابل اندازهگیری[7] باشد.
- قابلیت وصولِ[8] منافع، محتمل باشد.
عموما زمانی که عدم قطعیت فراگیر، معامله را احاطه کرده باشد (برای نمونه، فروشنده امتیازهای غیرعادی[9] به خریدار اعطا کرده باشد) و یا فروشنده عمده آنچه که باید ارائه میکرد را انجام نداده باشد، امکان دارد اندازهگیری درآمد به شکل اتکاپذیر وجود نداشته باشد. در این حالت، اجازه شناسایی درآمد وجود ندارد و تمامی مبالغ وصول شده بابت قرارداد، باید به عنوان بدهی گزارش شود.
همچنین، واحد تجاری باید ورود جریان منافع را محتمل بداند. این کار معمولا در کشورهای دیگر از طریق اعتبار سنجی[10] مشتری صورت میگیرد. چنانچه در همان ابتدای قرارداد به هر دلیلی فروشنده با یک مشتری که وضعیت اعتباری ضعیفی دارد معامله کند، طبق معیار قابلیت وصول، حق شناسایی درآمد را نخواهد داشت. البته اگر در هنگام عقد قرارداد، وضعیت اعتباری مشتری قابل قبول باشد اما بعدها از عهده ایفای تعهدات خود برنیاید، درآمد شناسایی خواهد شد و منافع سوخت شده، به حساب هزینه منظور خواهد شد.
در رویکرد عایدی، تمرکز بر مجموعه اقداماتی است که فروشنده در راستای خلق ارزش (فرآیند کسب عائدی) انجام میدهد و بخش مهمی از مدل تجاری[11] فروشنده تلقی میشود. فرآیند کسب عائدی، برای هر واحد تجاری و هر صنعت میتواند منحصر به فرد باشد. برای مثال، فرآیند کسب عائدی در صنعت خرده فروشی با فرآیند کسب عائدی در صنایعی که کالا تولید میکنند و به فروش میرسانند متفاوت است. در این رویکرد تلاش میشود تا رویداد حیاتی[12] که خبر از تکمیل قابل توجه فرآیند دهد را پیدا کرد. برای مثال، رویداد حیاتی، در فروش کالا، تحویل آن به مشتری است و این زمانی است که عموما مزایا و مخاطرات مالکیت کالا و کنترل موثر بر آن به مشتری منتقل شده باشد. اگر در یک فرآیند کسب عائدی، بتوان رویداد حیاتی را تشخیص داد، آن، فرآیند کسب عائدی منقطع[13] نامیده میشود. در برخی صنایع، مانند کشاورزی و جنگل بانی که بازار آماده و قیمتهای قابل اطمینان دارند، رویداد حیاتی میتواند قبل از نقطه تحویل و طی زمانی باشد که رفته رفته ارزش دارایی افزایش مییابد.
در فعالیتهای خدماتی، به فرآیند کسب عائدی از دیدگاه انجام خدمات[14] نگریسته میشود. بدین معنی که در کدام نقطه زمانی، میشود ادعا کرد که خدمات، ارائه شده است. برای برخی خدمات، مانند معاینه فنی خودروها، فرآیند کسب عائدی، منقطع خواهد بود و در زمان بسیار کوتاهی انجام خدمات تکمیل میشود؛ اما ماجرا در قراردادهای پیمانکاری بلندمدت متفاوت است و گاها چندین دوره مالی را در بر دارد.
یکی از انتقاداتی که به استاندارد بینالمللی شماره 18 (IAS#18) میشد، فقدان رهنمودهای روشن و کافی در مورد دو شرط قابلیت اندازهگیری و قابلیت وصول منافع بود. بسیاری از رویه های تجاری که در بازار مرسوم بود و بر دو شرط فوق تاثیر میگذاشت، مسکوت باقی مانده بود.
رویکرد مبتنی بر قرارداد
طبق این رویکرد قرارداد، پایگاهی است که درآن مسائلی مانند قیمت معامله، شرایط پرداخت، نحوه اعتبار سنجی مشتری، شرایط حمل کالا و سایر موارد اثر گذار قید و توافق شده است. درآمد براساس این رویکرد، زمانی شناسایی میشود که تغییری در داراییها و بدهیها ایجادشده باشد. به عبارت بهتر، در مقایسه با استاندارد های پیشین که تاکیدشان در شناسایی درآمد بر مفاهیم تحقق[15] و کسب[16] بود؛ هیات تدوین استانداردهای بینالمللی (IASB) در IFRS#15 تمرکز اصلی اش را بر الف) شناسایی[17] و اندازهگیری داراییها و بدهیها و ب) تغییری که در آنها طی عمر قرارداد به وجود میآید، گذاشته است.
در این استاندارد، بر جنبه های اصلی شناخت درآمد توجه ویژهای شده است و تلاش شده است که در پنج مرحله، نوری بر جوانب تاثیرگذار شناسایی درآمد تابیده شود:
- تشخیص قرارداد[18].
- تشخیص دقیق تعهدات اجرایی[19] مندرج در قرارداد.
- تعیین قیمت معامله.
- تخصیص قیمت معامله به تعهدات اجرایی متمایز.
- شناسایی[20] درآمد همزمان با انجام تعهدات.
موسسه حسابرسی KPMG در یک تحقیق، صنایعی که بیشتر تحت تاثیر IFRS#15 قرار میگیرند را با ذکر مرحلهای که بیشترین اهمیت را در آن صنعت دارد مشخص کرده است که به شکل خلاصه در جدول زیر مشاهده میفرمائید:. (Kieso, et al.2019)
صنعت | مرحله | ||||
یک | دو | سه | چهار | پنج | |
دفاعی و هوایی | √ | √ | √ | ||
مدیریت داراییها | √ | ||||
ساخت املاک | √ | √ | |||
بهداشت و درمان | √ | √ | |||
ارائه کنندگان نرم افزار | √ | √ | √ | √ | |
ارائه کنندگان تلفن همراه و اینترنت | √ | √ | |||
رسانه و اعطا کنندگان حق امتیاز | √ | √ | √ | √ |
مرحله اول- تشخیص قرارداد با مشتریان
یک قرارداد، توافق بین دو یا چند شخص است که حقوق و تعهدات قابل اجرایی را برای طرفین به وجود میآورد. قرارداد میتواند توافقی مکتوب، شفاهی و یا حتی توافقی ضمنی باشد که در رفتار و عادات تجاری مردم آن دیار مرسوم باشد. قراردادِ مدنظر این استاندارد باید ضمانت اجرایی داشته باشد؛ به همین دلیل، قراردادهایی که یکی از طرفین میتواند بدون جریمه، آنرا فسخ کند، در زمره قراردادهای مدنظر این استاندارد قرار نمیگیرد. به اعتقاد IASB، اعتبار سنجی مشتری، بخش مهمی از معتبر بودن یک قرارداد است. به بیان دیگر، وجود قرارداد حکایت از قابلیت وصول منافع خواهد داشت که در کنار ضمانت اجرایی تعهدات، پیش شرطهای لازم برای تغییر محتمل در داراییها و بدهیها را فراهم میکند.
با انعقاد قرارداد، فروشنده حق دریافت مابهازا را از مشتری پیدا میکند و در مقابل متعهد میشود که کالا و یا خدماتی را به مشتری عرضه کند. در صورتی که حق دریافت مابهازا بزرگتر از تعهدات پذیرفته شده باشد، داراییها افزایش خواهد یافت و در صورت عکس، بدهیها افزایش مییابد. صِرف انعقاد قرارداد منجر به ثبت حسابداری نخواهد شد و زمانی قرارداد در دفاتر شناسایی میشود که یکی از طرفین و یا هر دو، تمام و یا بخشی از تعهدات خود را انجام داده باشند.
مرحله دوم- تشخیص تعهدات اجرایی قرارداد
تعهد اجرایی، قولی است که فروشنده در خصوص ارائه کالا و خدمات به مشتری داده است. در یک قرارداد، ممکن است یک یا چند تعهد اجرایی وجود داشته باشد. از منظر این استاندارد، برای تشخیص تعداد تعهدات اجرایی باید دید که آیا قرار است بیش از یک کالا و خدمات متمایز ارائه شود که قیمت آنها را در شرایط عادی، بتوان جداگانه[21] ارزیابی کرد. زمانی یک کالا و خدمت متمایز تلقی میشود که مشتری بتواند جداگانه از آن بهرهمند شود. برای درک بهتر موضوع، لطفا به مثالهای زیر دقت کنید:
مثال اول- شرکتی محصولات خود را با یک سال گارانتی به قیمت 150 ریال میفروشد، همچنین خریدار میتواند با پرداخت 40 ریال، یک گارانتی دیگر برای دو سال بعدش هم خریداری کند. حال اگر، شرکت این پکیج را به قیمت 180 ریال بفروشد، چه تعداد تعهد اجرایی از منظر IFRS#15 خواهد داشت؟
پاسخ: به ظاهر سه تعهد وجود دارد: 1) فروش کالا 2) گارانتی سال اول 3) گارانتی اضافی برای دو سال بعد. اما از دید استاندارد گزارشگری بینالمللی شماره 15، در این مثال تنها دو تعهد اجرایی (مورد یک و سه) وجود دارد؛ چراکه گارانتی سال اول، قابل تفکیک از فروش محصول نیست؛ اما گارانتی اضافی، تعهدی متمایز تلقی میشود.
مثال دوم- شرکتی به مشتریانش به ازای هر 10 ریال خرید، یک امتیاز میدهد[22] که با جمع آوری آن امتیازات میتوانند بعدها تخفیفاتی در خریدهای آتی خود دریافت کنند. چه تعداد تعهد اجرایی در این مثال وجود دارد؟
پاسخ: دو تعهد اجرایی وجود دارد: 1) فروش فعلی محصول و 2) فروش آتی محصول (معادل امتیاز دریافتی). در این مثال، تمام 10 ریال نباید در هنگام فروش شناسایی شود، بلکه سهمی از آن باید به امتیازات داده شده تعلق گیرد و معوق شود.
مرحله سوم- تعیین قیمت معامله
قیمت معامله، مبلغ مابهازایی است که فروشنده انتظار دارد در قبال ارائه کالا و خدمات دریافت کند. به طور معمول، این رقم در مفاد قرارداد بهراحتی قابل تشخیص است؛ اما گاهی اوقات، مسائلی مانند: مابهازای متغیر[23]، ارزش زمانی پول[24]، مابهازای غیرنقدی[25] و مابهازاهای پرداخت شده از قبل (همانند کوپنها) تعیین قیمت معامله را دشوار میکند.. (Kieso, et al.2019)
در مابهازای متغیر، قیمت معامله وابسته میشود به وقوع رویدادی در آینده. برای مثال، پیمانکاری را در نظر بگیرید که به ازای هر هفتهای که دیرتر از تاریخ توافق شده، پروژه را تحویل دهد، درصدی از مبلغ قراردادش کسر میشود. یا فروشندهای که به مشتریانش اجازه برگشت کالا را داده باشد. در این حالات، تعیین مبلغ قرارداد باید با توجه به آثار موارد طرح شده، صورت گیرد. لطفا به مثال زیر دقت کنید:
مثال) فروشندهای 100 واحد کالا به قیمت هر واحد کالا 100 ریال را به مشتری میفروشد. مشتری اختیار دارد ظرف 60 روز کالاهای مازاد را عودت دهد. بهای تمام شده هر واحد را 60 ریال در نظر بگیرید. فروشنده برآورد میکند که سه عدد از کالاها در مهلت مقرر برگشت داده شود. کالاهای برگشتی امکان فروش مجدد را دارند. ثبتهای شناسایی درآمد را طبق IFRS#15 و استاندارد 3 ایران مشاهده نمائید. (Audit Organization, 2020)
استاندارد 3 ایران | IFRS#15 | ||
حسابهای دریافتنی | 10,000 | حسابهای دریافتنی | 10,000 |
درآمد فروش | 10,000 | درآمد فروش | 9,700 |
-- | -- | پیش دریافت | 300 |
برگشت از فروش | 300 | -- | -- |
برگشت از فروش انباشته | 300 | -- | -- |
همچنین بهای تمام شده فروش، به شرح زیر ثبت میشود:
استاندارد 3 ایران | IFRS#15 | ||
بهای تمام شده فروش | 5,820 | بهای تمام شده فروش | 5,820 |
موجودی کالای در جریان برگشت | 180 | موجودی کالای در جریان برگشت | 180 |
موجودی کالا | 6,000 | موجودی کالا | 6,000 |
درخصوص ارزش زمانی پول، باید این نکته را در نظر گرفت که هرگونه مبلغ اضافی دریافتی بواسطه فروش نسیه در مقایسه با فروش نقدی، باید به عنوان درآمد مالی در نظر گرفته شود. بنابراین در تعیین قیمت معامله فروش، لحاظ نخواهد شد. این موضوع از این جنبه اهمیت دارد که به خاطر آوریم، معیار شناسایی درآمد فروش، متفاوت از معیار شناسایی درآمد مالی است. همچنین هنگامی که در قبال ارئه کالا یا خدمتی، مابهازایی غیرنقدی تحصیل میشود، مبنای تعیین قیمت معامله، ارزش منصفانه آنچه دریافت شده است، خواهد بود.
مرحله چهارم- تخصیص قیمت معامله به تعهدات اجرایی متمایز
در زمانی که واحد تجاری، تنها یک تعهد اجرایی داشته باشد، این مرحله اصلا پیچیدگی نخواهد داشت؛ اما زمانی که تعداد تعهدات اجرایی بیشتر باشد، چالشهایی به وجود خواهد آمد. در چنین حالتی، اولویت بر تخصیص قیمت معامله براساس ارزشهای نسبی[28]ای خواهد بود که براساس ارزشهای جداگانه[29] تعیین شده باشد. در غیر اینصورت، روشهای زیر کاربرد خواهد داشت:
روش تخصیص | نحوه اجرا |
روش ارزش تعدیل شده | در این روش، قیمتی که گمان میشود مشتری حاضر است بابت آن تعهد بپردازد، برآورد میشود. برای این موضوع، قیمت فروشی که رقبا دارند میتواند یک معیار مناسب باشد. |
روش بهای تمام شده بعلاوه درصدی از سود | در این روش ارزش آن تعهد اجرایی از طریق اضافه کردن سود مورد انتظار به بهای تمام شده انجام آن، به دست خواهد آمد. |
روش ارزش باقیمانده | این روش زمانی کاربرد دارد که ارزش تنها یکی از تعهدات اجرایی که به شکل پکیج ارائه شده است، مشخص نباشد. در این صورت، ارزشهای جداگانه به سایر تعهدات اجرایی انتساب داده میشود و هر آنچه ماند به تعهد اجرایی مورد نظر تعلق میگیرد. |
مرحله پنجم- شناسایی درآمد همزمان با انجام تعهدات
درآمد زمانی شناسایی میشود که تعهدات اجرایی ایفا شده باشد و آن موقعی است که کنترل کالا یا خدمات در اختیار مشتری قرار گرفته باشد. طبق IFRS#15 مفهوم تغییر در کنترل، فاکتور تعیین کننده در تعیین زمان شناسایی درآمد است. کنترل کالا یا خدمت، موقعی در اختیار مشتری قرار میگیرد که وی بتواند منافع حاصل از آن کالا یا خدمت را هدایت کند و یا توانایی آن را داشته باشد که مانع استفاده دیگران از دارایی شود.
نشانههای زیر میتواند در تشخیص اینکه آیا مشتری کنترل بر دارایی را به دست آورده است، بکار رود:
- مشتری این حق را دارد که درخصوص دارایی مخارجی را انجام دهد.
- مشتری، مالکیت قانونی دارایی را به دست آورده است.
- مزایا و یا مخاطرات عمده دارایی به مشتری تعلق دارد.
- دارایی نزد مشتری قراردارد.
کنترل دارایی میتواند در یک نقطه زمانی[30] (مانند فروش یک گوشی تلفن همراه) و یا در طی زمان[31] (فروش یک دارایی در حال ساخت که فروشنده تعهد به تکمیل آن دارد) به خریدار منتقل شود. طبق بند 35 استاندارد گزارشگری مالی بینالمللی شماره 15، شرکتها زمانی میتوانند درآمد خود را طی زمان و به روش درصد پیشرفت کار شناسایی کنند که حداقل یکی از سه معیار زیر وجود داشته باشد:. (Kieso, et al.2019)
- مشتری منافع موردنظر را حین اجرای تعهدات توسط فروشنده دریافت و مصرف کند. (مانند قرارداد پشتیبانی مستمر نرم افزار طی سال)
- مشتری به موازات ایجاد دارایی، کنترل آنرا در اختیار میگیرد. (مانند قراردادهای پیمان ساخت)
- فروشنده، استفادهی جایگزینی[32] برای دارایی ساخته شده نداشته باشد و قرارداد، ضمانت اجرایی کافی داشته باشد. (مانند یک شرکت هواپیماسازی که مدل خاصی از جت را با توجه به خصوصیات مدنظر مشتری میسازد و مشتری وثیقه کافی نزد سازنده گذاشته باشد.)
خلاصه و نتیجهگیری
طبق تجربه تاریخی، مفهوم شناخت درآمد در سطح بینالمللی گاها به نیت سودسازی مورد سوءاستفاده قرارگرفته است. این موضوع طی سالهای اخیر، با ابداع روشهای نوآورانه جهت کسب درآمد توجه بیشتری به خود جلب کرده است. اعمال قضاوت حرفهای، لازمه تشخیص صحتِ درآمد شناسایی شده، بوده است و در آینده نیز خواهد بود. (Weygandt, etal.,2019). استاندارد پیشین بینالمللی (IAS#18) و معادل ایرانی آن (استاندارد 3) از رویکرد عایدی برای شناسایی درآمد استفاده کردهاند که رویکردی سود و زیانی تلقی میشود؛ در حالیکه IFRS#15 از رویکرد مبتنی بر قرارداد که یک رویکرد پنج مرحلهای و مبتنی بر نگرش دارایی-بدهی است استفاده میکند. از محاسن استاندارد جدید بینالمللی توجه ویژه آن به اجزای شناسایی درآمد (مانند اندازهگیری مبلغ درآمد) و حالات خاص قابل وقوع در فرآیند کسب درآمد است.
منابع
CPA, Chartered Professional Accountants of Canada. (2016). Cpa Canada handbook: Accounting. Toronto
Fbetkowski. (2014, May 28). IAS plus. Retrieved from https://www.iasplus.com/en/standards/ifrs/ifrs15
Kieso, D. E., Weygandt, J. J., Wiecek, I. M., McConomy, B. J., & Warfield, T. D. (2019). Intermediate accounting. Toronto: John Wiley & Sons Canada, Ltd
Weygandt, J. J., Kieso, D. E., Kimmel, P. D., Trenholm, B., Warren, V., & Novak, L. (2019). Accounting principles, Volume 2. Toronto, ON: John Wiley & Sons Canada, Ltd
استانداردها و گزارش های حسابداری. (n.d.). Retrieved from https://audit.org.ir/WFrmCodificatedStandardView.aspx?Id=2
[1] Repurchase Agreements
[2] Earning Approach
[3] در ایران استاندارد شماره 3 و در کانادا استاندارد 3400
[4] Asset-Liability Approach
[5] Contract-based Approach
[6] Effective Control
[7] Measured Reliably
[8] Collectability
[9] مانند دریافت منافع براساس بازده آتی دارایی
[10] Credit rating
[11] Business Model
[12] Critical Event
[13] Discrete Earning Process
[14] Performance of the Service
[15] Realization
[16] Earning
[17] Recognition
[18] Contract Identification
[19] Performance Obligations
[20] Recognizing
[21] Stand-alone Value
[22] این نوع امتیازات در فروش بلیط شرکتهای هواپیمایی بسیار رایج است.
[23] Variable Consideration
[24] Time Value Money
[25] Non-cash Consideration
[26] نامی که در IFRS#15 برای این حساب آمده است، Refund Liability است.
[27] کاهنده حسابهای دریافتنی خواهد بود.
[28] Relative Value
[29] Stand-alone Value
[30] A Point in Time
[31] A Period of Time
[32] Alternative use

انتشار مطالب فوق تنها با ذکر مرجع به همراه لینک وبسایت دکتر نوروز بیگی مجاز میباشد.
لطفا به حقوق هم احترام بگذاریم.